سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهرى تو را از شهر دیگر بهتر نیست . بهترین شهرها آن بود که در آنت آسایش زندگى است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :18
بازدید دیروز :5
کل بازدید :108131
تعداد کل یاداشته ها : 123
103/2/16
2:34 ع

دفترچه مشق <a href="http://tehrankids.com/index.php?do=cat&category=women" title="بخش زنان">دختر</a>ک فقیر

 

معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا...دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانم؟

معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد : (چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟

فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی بی انظباطش باهاش صحبت کنم )

دخترک چانه لرزانش را جمع کرد... بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن...  اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه... اونوقت... 

اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... 

اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم... 

معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا... 

و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد...


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سالهاست میروم بر لب ساحل اما ساحل هم میشکند میگوید من هم مثل تو ام. لب به لب میخرد و گوید ز اسرار دلم چه کسی میداند راز عالم در چیست؟ تا رسم هر که بگویم دل من او بگوید دل من تا رسم بر لب ساحل ، ساحلم میشکند میگوید من هم مثل تو ام عزیزان هرچند ما تازه کاریم سری به ما بزنید. با تشکر