این روزها دل خیلی بهانه تورامی گیرد
هوای دیدن تورادارد،می دانم همه چیزبهانه ای است برای شانه به شانه درحال وهوای باتوبودن دل رفتن نشستن گریستن چراگریه،رفتن ونشستن درست
اماگریستن رانمی خواهم نه
برای حرمت نگاه ناگهان تو،برای یک دل دریاحرف نگفته
وبرای هرآنچه که گفتم وگفتم ونشنیدی
برای آنچه که خواستم وبودی،خواستی ونبودم
برای هرچه که نمی دانم
درتمام این همه سالها که همه ازیادش برده بودند
وتوتنها کسی هستی که هستی
دراین دلواپسی عزیزدل،وقتی تونیستی انگارهمه نیستند
شب ازآن شبها که درعمرت کم دیده ای،دریا دریا ستاره...